ثمره ی عشق منو هادی جونم

شمارش معکوس هفته های منو پسری

پسر کوچولوی مامان سلام دیگه چیزی نمونده که بیای نمیدونی چقدر خوشحالم چند روز پیش  رفتم دکتر و اخرین سونوگرافی رو انجام دادم وضعیتت سفالیک بود و اماده واسه زایمان طبیعی لباسهای مخصوص بیمارستانت رو شستیم و این هم عکسش ساک بیمارستانم با مامان جون و خاله بستیم و فقط منتظرم که تو بیای همه چی حاضر و اماده واسه اومدن عزیزدلم قربونت بشم این دو هفته هم مراقب خودت باش خدا هم کمکمون میکنه مثل همیشه بی صبرانه منتظر اومدنتیم بازهم دوس دارم زمان زودتر و زودتر بگذره تا بغلت کنم قند عسلم دلم یهو بهونه ات رو گرفت... میخواهمت همچو ماهی که گرفتار و دچار آب است عزیزدل مامان،شما و بابایی ...
28 تير 1395

8ماه و سه روز (35هفته)

سلام پسر 35 هفته ای من الهی فدای اون دست و پات بشم ک وقتی حرکت میکنی تو حریم دلم قلمبه میشه همونطور که جات توی دلم داره تنگ میشه توی قلب من و بابایی هم داری بزرگ و بزرگ ترمیشی و قلبمون رو قلمرو خودت میکنی 243 روز  از کنار هم بودنمون داره میگذره و من دارم به روزهای رسیدن به تو نزدیک میشم امروز 243 روزه که دنیا برام یه رنگ دیگه شده دیگه سختی راه داره خودشو به من نشون میده و من با لذت این سختی ها رو تحمل میکنم   قند عسلم به لطف خدا وارد ماه نهم یعنی آخرین پله انتظار دیدن روی ماهت شدیم امروز عید فطر بود و با عمو و عمه ی بابایی رفتیم تفریح کلی خوش گذشت  ...
16 تير 1395

سیسمونی گل پسری

گل پسرم سلااااااااااااااااااااااااااااااام سیسمونیت  هم اماده شد چند روز پیش خاله هاو مامان جون اومدن خونمون  واست کلی چیزای خوب آوردن با تموم دقتشون هم خونمون رو یه سروسامون حسابی دادن هم اتاقتو چیدیم تا آماده اومدن دردونمون  بشه واقعا دستشون دردنکنه❤️         ...
13 تير 1395
1